مدح و شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
چشمان توراهی است سوی آسمان باز دستت گره ها کــرده از کار جهان باز بر دوستدارت در نـخواهی بست وقتی بـوده در ایــن خانــه رو به دشمنان باز حق داشتـی از من نــگاهت را بگیری آغــوش وا کـــردی بــرایم مهربان باز ای وای ازآن روزی که جانت راگرفتند ای وای ازآن روزی كه شددرناگهان باز دیدی میان کوچه حیدردست بسته است پهلوی در دیدی كه مادر هـست جانباز سخت است ازاین بیشترروضه بخوانم بگــذار باشــد آخــر ایــن داســتان بـاز |